زیرصوت | صدای زیر زمین




آمین:


بغض یعنی دردایی که رسیدن به گلوت

بغض یعنی تنهایی و نمونده هیشکی پهلوت


بغض، بغض


بغض یعنی که غرورت نزاره بریزن اشکات

بغض یعنی حرفایی که خشک شدن پشت لب هات


بغض، بغض


بغض یعنی شب های تنهایی و خرابی

بغض یعنی فکر و خیالش نزاره بخوابی


بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری

بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری


یاس:


بغض یعنی خنده های ساختگی

شکنجت بکنن و تو مبادا آخ بگی


همه منتظر اینن یه جایی گاف بدی

بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری


بغض یعنی یه برهان پنهان

برم کنسرت ولی به عنوان مهمان


بغض یعنی پا به سن بزارم

بازم نمیتونم تو ایران پا به سن بزارم


انگار واسه بالا رفتن وجود داره یه راه، بمال

ولی خدا غرور داده به ما


چرا بعد این همه بدو بدو

تو آخرشم رسیدی به فرودگاه امام


بغض یه زن یه مرد ساکته

یه دستت پاسته یه دستت ساکته


کی تو اون لحظه قادر به درک حالته

هیشکی، بغض لحظه ترک خاکته


نگو بی ملاحظست نگو بی ادبه

چون که بعضی وقتا بعضی حرفا می طلبه


مهم اینه که دلتو به یه دنیای واقعی قرص کردی

آدم بیدار حقیقت رو دید


بغض یعنی یه فرزند تو دار با یه لبخند روکار

که از درون شکسته شده با یه حسرت یه تومار


حرف، تو خونه ای که یه دم جنگ و طوفان

بعد همه خسته شدنو پدر رفته تو حال


جا انداخت و خوابید خونه پادگانه

فردا مامان زجه ن توی دادگاهه


صداش گرفته، دل شکسته حنجره خشک

طلاق، این کلمه روح بچه رو کشت


بغض یعنی دروغ بوده حس تو به من

مفصله قصش گذاشتم ورس دو بگم


وقتی اون کسی که می خواستی نداری دیگه پیشت

حرف نگفتت درد نهفتت رو هم میشه


آمین:


بغض یعنی حسرت اون چیزایی که نداشتی

بغض یعنی هیچ وقت نشد اون جوری که می خواستی


بغض، بغض


بغض یعنی زخمایی که جا مونده از رفیقت

بغض یعنی خوب نشه دیگه این درد عمیقت


بغض، بغض


یاس:


همه از غریبه خوردن ولی من از خودی

تویی که می خواستی هر زمان که هوس کنی


با تحیقرا و تخریبات منو تو قفس کنی

پس این که من هستم تو ساختی نگو عوض شدی


نمیتونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم

از دور و بر و اطرافیات بپرس دربارم


وقتی من پات وایسادم منم بدون حق دارم

ولی کسی پای من واینستاد به جز شلوارم

هه هه


من حلقه تو دستت خواستم از ته دلم

و تو می خواستی بزنی همون حلقه رو به گوشم


می خواستی برات لباس برده رو بپوشم

تو از اونا بودی که فقط می خوان قلبمو بدوشن


قصه اونجا با مزه شد که از ما خسته شد

تا دلم وابسته شد درای وا بسته شد


یاد و خاطره هات کلمه های با ارزشو

کنار هم دیگه جمع کرد رو کاغذ نشوند


ولی این روزا نمیمونن و میگذرن

یه روزی با صدای خنده هامو همه می شنون


یه روز که من بالام و اونا تنها درجا می زنن

فردا هر جا می پرن با ده تا از ما تیک زدن


ولی تو تنها دلیل آشتیم بودی، با دنیا

تو اون کسی که خواستیم بودی


تو رو خودم دیدم

تو هم کاش تیم بودی با من


تو تنها دونه ای که کاشتیم بودی

داشتیم لوتی


من بد عادتت کردم نه

رفتی همه جا گفتی من آدمش کردم


بلدخان با دوتا کار شدی طلبکار

من که صد برابر حال دادم که طمع کار


بزار دست تو هم تو این رابطه رو بشه

میدونی اون که تو جمع ساکته تو چشه


یکی هم پیدا میشه که بهت نخ بده

که بشینی بد منو جوری بگی که طرف بهت حق بده


ببین این نخا مثل نخ دندونه

واسه اونا همه چی یه شب گرمه فردا یخ بندونه


خلاصه اینم آخرین ورسم

به روم نیار تو دلت بگو آفرین پسر


آمین:


بغض یعنی شب های تنهایی و خرابی

بغض یعنی فکر و خیالش نزاره بخوابی


بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری

بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری



زیرصوت | صدای زیر زمین
درو وا کردم رفتم توو
دیدم پنجره بازه تا ته
بیرونو نگاه کردم دیدم
نمیاد این منظره ها رو یادم
یهو رعد و برق زد
روشن شد صورت غریبه ها
از غریبگی پیشِ ما نباید حرف زد
تیز و بی هویت مثلِ آفتابِ پاییز
فرو رفته بحران پوچی تا مغز تاریخ
هرکی با ما گشت اَ بین رفت و
هی کنج و کاوید
نابود باید باشی تا بود باید کاوید
تیز و بی هویت مثلِ آفتابِ پاییز
فرو رفته بحران پوچی تا مغز تاریخ
هرکی با ما گشت اَ بین رفت و
هی کنج و کاوید
نابود باید باشی تا بود باید کاوید
غلیظی شکست بخور رها شی
عبور کن هر طوری که شد ادامه بده
از هرجا شد شروع کن
بذار خاکِ زمان بشینه روت
سبز میشی توو دامنه دوباره
وقتی آفتاب میشکافه سینه یِ کوهو
فقط دنبالِ رود کن
بذار از چند تا زاویه ببینی
یاد بگیری الفبای شعورو
قد بکش از پشتِ غرور
بفهم فرق ثبات و س و
هُل بده دور تر مرزِ جنونو
دگرگون کن زمونو
رها شو رها کن
منو خودتو

زیرصوت | صدای زیر زمین

نمیتونم خره کسیو بگیرم


وقتی خودم کل اکیپارو دیدم


همه چی کشیدم


همه جا چرخیدم


دادنِ اون که نمیدادو دیدم


مواد زدن رفیقامو دیدم


وقتی یه بط الکل و تو سه شماره میرم


وقتی همه تلو هامو دیدن


نمیتونم خره کسیو بگیرم به خودمم حال نمیده


هر عقب مونده ای روم فاز بگیره


همه رفتن ممدرضا دراز کشیده


نمیره میره آسته میره


دنبال چی‌ ان آدما


یکی میشه من


یکی تو شانسِ دیگه


احتمال میدم دیر از پا دراد


چون میخواد بیاد انتقام بگیره


اینجا به قهرمانا مدال نمیده


با این ها شاید منو  یه رو بی نقاب ببینه 


اینجا همش ساختگیه اینجا آدم فقط مجبوره مات بشینه


کسی به کسی راست نمیگه


ماشین و خونه داشتن اینجا فانتزیه


جالب اینه زبون منو توئه گاو یکیه


تو خیابونا بودم


با بی پولا بودم


با خوبا بودم


با اونا که خودشونو با کارت میخارونن


تو جوبا بودم با اونا بودم اما


من از اونا نبودم من از اونا نبودم نگا جوونا عمودن


فردا چی میشه رو از کجا بدونم یه نسلِ یه نسل نمیتونن


درس نمیدین که درس نمیخونم حاجی نگا همه دیوونن


حاجی همه درگیر شرمندگیشونن


حاجی اینا بچه هامونن حاجی حاجی بگین دس بجنبونن


جوونشون مثل دس گل اومد امروز دارن مردشو تو قبر میخوابونن


حاجی حال یه ایران بد هرچی داشتیم و شکافتنش


حاجی ایران زیاد زده چی میشد اگه سرجاش میزاشتنش


باز حال ما خوب میشد بگه باز محکوم محکوم میشد


ما خیلیامون این نیسیم گاهی منِ تو منوتو مجبور میشد


زیرصوت | صدای زیر زمین

رپ کردن مردم فکر میکنن سادس دستم میندازن و بعدم چت میکنن گاون
من سریالی وارم, مارم اگه داشته باشی کارم و حالا حالا حال واژه بازی دارم
شمع روشن میکنم ، مثل شاعر ها می خوابم و به زمین و زمان دید کائناتی دارم
همه فکر میکنن یه مازراتی دارم بعضی وقتا پورش بعضی وقتا آمریکایی بازم
زندگی شخصیم یه رزمه یه تصمیم تو لحظه
یه اقیانوس بزرگ بی عرشه با عرضه میجنگم تا برسم
روبه روم فلشه و فرشته پله سکه و یکه دل
میرم تو رختخوابم حرف حسابت چیه
سر ساعت میای سر کار وقتی میگم بهت
هرچی بخوای میدم بهت کاری نکن دیرم شه
حال بت میدم مثل پرتقال بی هسته
نمیدونم پشت سرم کی هستش
شاید دارم با کلماتم میدم بهش برک
میرم تو استرس با اعداد فلش میدن بهم
میرم بهشت فرش میام میگم ولش
ولش میکنم ولم نمیکنه سریع پا میشم
هالمو گارد میکنم انگار کارد میکنم تو مخش
خوشش میاد از این کار بهم میگه هری پاتر کارت درسته
سریع ساکت میشم میگم رضا گوش نکن بهش رو نده
تو لحظه تبدیل میشه فرشته
یه جور نور میشه که تعظیم کنی بهش هی
جز خودت تو رو به بالا وصل نمیکنه کسی
هرچقدر پیک میزنی مست نمیکنه رفیق
رو مختن دو شیفت، نه صب نه شب
وقتی داری دورتن، ته سیگاری خورتن
کلافم دنبالم نگرد، بهونه نیار سحانم نزن میکنه قلابم عمل
قسم خوردم فقط هدف جهت عرق ورق قلم
وقتی میخونم میسازم جهنمم قشنگ
فرق کرد همه چی وقتی زندگیمو ورق زدم
عقب فهمیدم همشون عقب تر از منن
با هر کی هدف ساختم خراب شد مرام برام مرد
طلا برام ذوب میشه کلام برام حکم
امروز کمان کشیدم رو زمان تیر و باد برد برام
تا ته میری تو کثافت میگی پاک کن برام
سیاه پوستا میان جلوت
شروع میکنن فری استایل
های رو وایت ویدو کریستال
منتظر بودم درو وا کنی کلیدساز
یکی بگه ول کام تو دریم هاووس
یه ماشین چریک قام قام تو جاده بالا پایین گاز میدیم میریم راس
اونقدر میچرخم که فاک نیوتن
یه پوستر گاندی و کرن کنار همه کامپیوترم
انقدر کارکردم باش ساب–زیرو شد
پرورش میدم باز آب میریزم رو خاک
اما کار همه شده خاک میریزن رو باد
خواب میبین تو خواب به راز میرسن تو راز
باج میگیرن و ماچ میدن بدون بال میمیرن رو ماه
کلمات پربار میشینن رو کاه
ترجیح دادم جای اینکه لش کنم رو تخت
وقتمو وقف کنم تو رپ
ترسم و محو کنم تو جنگ
متنم و طرح کنم رو ضرب
صبر کنم دنیا رو فتح کنم تو دست
وقتشه مهره هارو پرت کنم رو سقف
نباید مست کنم تو جمع
دیوونه شم این همه دست کنم تو مرگ
خودمو پرت کنم رو سقف نفخ کنمو تب و لرز کنمو
ودمو بند کنم تو گنگ
بخوام قراردادی وصل کنم با چسب و بعد فسخ کنم با درد
مسواک میزنم عقلم بیاد سرجاش میرم بیرون تیکاف فاز سفر میگیرم
سر در میارم از جاده زندان قزل حصار، دور میزنم سمت قزوین
پک میزنم و گاز میدم جاده دلم تنگ میشه برمیگردم و زل میزنم تهران
مردم اینجا بوتاکس میزنن با واکس، تو تاکسی س*ک میزنند رو پات
وان میخرن با وام ، بال میخرن با کام ، بانوان با مردایی که
یال دارن حال میکنن بلند دارن فاز لاو میرند با فاب
اونا آهنگ های تند منو درک نمیکنند
ولی پند پرت میکنند سمتم خرج میکنن رولکس اصل دست میکنن
پز میدن دو دقیقه من رپ میکنم دم ت میدن انگار دارم با 300 تا با موتور میرم
گرخیدن هول میشن فول میدن ، نمی خوام با یه کلت وایستم روبرو آینه
شلیک کنم به خودم بنگ بنگ بنگ نجات پیدا کنم صد در صد از مرگ
همش فقط حرف بزنم ده درصد از هر کسی بگیرم
بشم 60 درصد از فقر درد رسما مترسک مرد
مشتا میره بالا کشتار میشه, هشدار
هرجای دنیا تمدارا دنبال دلار پولدارا پوکرو برنامه قمار
فقیرا زرداب و کما تو سطل هاشون نوزاد
مرد هاشون معتاد شون سولار بچه ها تو پارک، نکــن
انگار دالایلاما چسبوندم گوام بودا نشسته رو به روم
میگه آماده ی تئاتر باهام هستی ؟
نمیترسم میدم برکت به چاکراه چهارت ام شانتی
میام رو فرم با یونی فرم 33 تو مهمونی کنار ، ام و جی زی بیونسه
نخند عوضی کنار اون جن*ه پلنگ عملی دهن دهنی
صبر کن
Emc2
تو خودته نیازی نیست به
DMT
گل
این اکیپ مرتاز اون اکیپ گرگ، س*س، تا فرا آگاهی و پو*ن
آزادی صلح ماکارانی مفت، شستشو داعش شاخای بز
آیشه مرد کنار قایق حامل بمب، فاک به دایره ظلم


زیرصوت | صدای زیر زمین


من یاسرم یه قاصدم که عازمم
واسه حرف تازه تر که لازمن ، واسه رپ
یه سال و نیمه که دور از وطن و غافل از قافلم
حالا اینا بمونه واسه بعد عازمم باس برم

 

میببنی تیک دارم رو پیشرفت صلح
من تا شیش هفت صبح
بیدارمو دوباره میخوابم با نیشخند ظهر
من یه مسافرم که تو کشوره مجاورم
ولی فقط اینو خدا میدونه که بعد از اینجا کجا برم
این داره بهم مشت میزنه فک میکنن بهم خوش میگذره
شهر فرنگ اونور آب از دور دست بهتر و خوشتیپ تره
حرفام عینه عینکه تا واضح ببینی پازل بچینی
حاضر بشی تو واسه یچیزی واقعیتی که یاسر کشید
رقمی تو باک ندارم
به احدی باج ندادنم
از احدی باک ندارم
رو سرم الکی تاج ندارم
من واسه این نخوندم که حق فیت بیشتر بدن
بذار تا بشینن پای نقد فیلم پیشرفت من
تقریباً فهمیدم که با پول و شهرت پُز دادن
یعنی فوراً فرصتو مفت دادن بعد زود از قدرت افتادن
من نمیگم خوبم ممتازم ولی اینو بدون از من وجداناً
تو رپ مولوی استادمه خونم جوهره خودکارمه

دستا رو واکنن با من آنن
اینو میدونی که منو تو با هم
دنیا توی مشتمونه من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز
من میرم تا فتح رپ
دوباره همینو بگو تو
دستا رو واکنن با من آنن
اینو میدونی که منو تو با هم
دنیا توی مشتمونه من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز
من میرم تا فتح رپ

آهیا…

بهم میگی محافظه کارم تو رپ ملاحظه دارم
هه ، بگو به کجا رسیدن اونایی که فاز مبارزه دارن
همه پخش و پلا یسری که نعشه خراب
یسری که دنبال بچه عروسکا با کفش طلان
میگی من واسه شهرت میخونم
میگی من واسه شو رپ میکنم
وقتی که میگی دیگه شو کرد میدونم
اونوقته که شوکت میکنم
من رویابافم ولی تو رویام عمیقم چون
هرچی که توی رویام ساختم دقیقاً واسم حقیقت شد
فکر من اینه که چقدر فاصله داریم از مرکز مقصد
اینهمه معدن و مخزن
اینهمه هستن مغزن ، ولی وقتیکه دورت دیواره
دورت پُره بیکاره
شدی از این دوره بیزار و میری دنبال مُهر ویزا
جمع میکنن زن و فرزند
گوله میرن دم محضر
خونه زندگی رو آب میکنن و فردا لب مرزن
سر خورده بی عاره میگی این گربه بیماره
دردی که عمیقه روی سرطان نمیشه چسب زخم زد

دستا رو واکنن با من آنن
اینو میدونی که منو تو با هم
دنیا توی مشتمونه من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز
من میرم تا فتح رپ
دستا رو واکنن با من آنن
اینو میدونی که منو تو با هم
دنیا توی مشتمونه من قدرت کلمه رو باور دارم
میرم بی حد و مرز
من میرم تا فتح رپ

دو پهلو نمیخوام حرف بزنم فازش زیادی باب شده
از بس کلمه ها تند میدوئن پهلوهاشون آب شده
ضمن اینکه الکی ادعا نمیکنم و فردا هم اگه بدمو بگن ضد حال نمیخورم
من کلی حرفه تو جیبم
من گوله برف رو شیبم
من روی صحنه خورشیدم
هر روز هفته کوشیدم
تا با قدرت مختار جوهره خودکار و روی صفحه دوشیدم
تا که بالاخره دیدم اینو میتونمو کلمه رو توی مغز تو چیدم
تا وقتی که زندگی کار داشت میمونم
مستقیماً در راستاش میدوام
من پای کارواش میمونم
زخمامو بانداژ میکنم حرفامو تک تک یادداشت میکنم
مغزمو درگیر داستان میکنم
خود شب تا صبح فردا با نور لفظام کف دفترو آسفالت میکنم
دیگه زمان صعود و رشد سقف طبقاته
از هله هوله هام که فاکتور بگیر که فحش بچه صلواته
قلمه میدوزه زمین و زمان و پیامشو میده به پیر و جوان و منو تو کنار همدیگه میتونیم اداره بکنیم مسیر جهانو

دستارو واکن با من آنن

ههه
…یا

من یه مسافرم ، ولی به خیر گذشت
فقط خوشحالم که به خیر گذشت
این سفر تموم شد


زیرصوت | صدای زیر زمین

 

کلی انگیزه داشتم حیف شد حالام بالام ولی رو سیف مد

این همه راهو برو به امید فردایی که یهو میبینی غیب شد

 

اجی مجی لا فرجی یه عده فعالن و ما فلجیم تو این وضعیت واقعا عجیب باس کلی دم رو با قلم چید

این بحث رو نمیشه تعبیرش کرد میگن آینده رفته از این کشور

واسه جماعت گنجشک روزی آینده یعنی همین امشب

 

ولی جیک نزن درخواست نکن دیگه هیچ رقمه پرواز نکن

ساکت هیس نخند آواز نخون دیگه واسه هیچ نفر راه باز نکن

 

منظور اینه که به زور خواب باشی باس یادت بره که یه روز بال داشتی

دست بسته جلو قلدر مملکت گل و قلقل


این رگ‌های آسفالت میرن توو قلب شهر

ماشینا توو جریان ساختمون‌ها خونشن

آدم‌های تووشم همشون توو چشن

غذا‌ها توو دهن میرن راهی روده شن

نصفی هضم نصفی دیگه فاضلاب

همون جایی که فرصت هست هنوز واسه تازه‌ها

حل شدن تووی محیط ، فهمیدن توحید

تماشای دوباره روییدن جوونه‌ها

ما رشد کردیم توو این شهر ، خاطرات شدن بیشتر

حرکت حتی تووی خاک ، توقف هیچ وقت

پی تنفر نیستم ، تعصب ! چی هست؟

وقتی تصویر کلا قشنگه چرا ببینم ریز تر؟

بزرگ‌تر توو این شهر ، عاقل‌تر توو این شهر

عاشق‌تر توو این شهر ، می‌مونم توو این شهر

این راه‌ها که آشنان ، این جریان توو ریشه است

این خط‌ها موازی ، این شکل‌ها کلیشه است

دور خودم می‌چرخم قد می‌کشم تهش میدم بار

اگه فشارم بیاد روم جای گل یهو در می‌آرمم خار

غم دل گیر شد گرفت تار ، منم براش زدم روی تنبک

قلبم گذاشتم وسط ضرب ولی دیگه گوشم نیست بدهکار

به حرف‌های مفت دنبه‌های دم کلفته

بترسونن کنی خوف پ ، ولی بدون همه حرف مفته

سر سوزن روزنه ، به نظرم اون ور روشنه

مساله رشدمه ، ریشه ها می‌تنن سمت نور ، دونشم توو مشتمه

من کاشتم توو این شهر ، شاخه‌ها شدن بیشتر

حرکت روی خاک ، توقف هیچ وقت

تصاحب کنم نیستم ، می‌خوام رشد کنم بی شک

وقتی تا ته راه عشقه ، ترس و می‌بینم ریز تر

با جرأت توو این شهر ، محکم‌تر توو این شهر

می‌خونم توو این شهر ، می‌شم رد از این شهر

این داستان که آشناست تصویرا توو شیشه است

این چرخ‌ها مساوی ، این چرخه همیشه است


زیرصوت | صدای زیر زمین

**ورس یک**

دو تا خط رو سر شونه‌ ام

زندگی جمع تووی کوله‌ ام

یه کهکشانه درونم

اجاره نه من صاحب خونه‌ ام

دستم چی؟ دستم هیچی

گوشم گوشی، سیمشم پیچ‌ پیچی

سرم سبز دلم سرخ مثل یه شیر

میون صلح به رنگ سفید

عجله ندارم کی میشه دیر

وقتی همه اینجا هستیم اسیر

سقف آسمون بلند‌ترین سقفه

ستاره‌ ها لای شب تووی قیر

هی میده گیر، دل و میگم

میگه عشق بده به جاش هم شادی بگیر

میگه مشکلاتش و یه بازی ببین

میشه دو تایی از این جا راضی بریم

میرم و میگردم بر‌میگردم

میرم و میگردم بر‌میگردم

**کروس**

پا به هر جایی میزاره آدم خانه بدوش

طاقت موندن نداره آدم خانه بدوش

پا به هر جایی میزاره آدم خانه بدوش

طاقت موندن نداره آدم خانه بدوش

**ورس دو**

یه بادبادک بود تو رو کشید

قدم قدم روی مرز

قد بلند ، سرت توو ابر

موهاتو میبینی میگیره رنگ

یه دلتو که تو دادی رفت و

یه دل دیگه‌ اتم تووی دستت

میبینی قطارا رد میشن ، پر آدمای دو دل

نخ تووی دستت ول

سِنِت جِلو چِشِت میشه چِهل

میای وایسی میبینی از اون

بالا بادبادکت میکشه تو رو به جای جدید

آشنای جدید ، غریبه و رفیقای جدید

تصمیمای غلط نو

ترسی که واسه ی تو شده شوق

فکرات تووی کوله‌ ـَت

سنگینی میکنه شونه‌ ـَت

رویاهات تووی چمدونته و چمدونت شده خونه ـَت

**کروس**

پا به هر جایی میزاره آدم خانه بدوش

طاقت موندن نداره آدم خانه بدوش

پا به هر جایی میزاره آدم خانه بدوش

طاقت موندن نداره آدم خانه بدوش

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

**ورس یک**

قد کوتاه ، تن سوراخ ، جوش جوش ،‌ پرچ و پیچ

وسط دلم داغه ،‌ ولی تمام تنم سرد و لیز

گیریسو بمال رو ابروم ، بیا لبو چرب کن با روغندون

هرچی که صرف بکنه می‌گم ، من آخرین مدل سخنگو

برق بده ،‌ نور بدم ، داد داری ، بوق بزن

عقده‌ی قدرت داری بیا پول بده پام جون بکن

فروختیشون برسی به من ، قوچ ،‌ شیر ، اسب و گاو

عکسشونو رو تنم زدن بفهمی من از کجام

**کروس**

ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه میرم

یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم

ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه می‌رم

یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم

**ورس دو**

ماشینم ماشینم ، هولم بدی را میرم

یه وقتی آدم بودم ولی الان فقط ماشینم

ماشینم ماشینم ، سوخت می‌سوزونم و راه میرم

فکر می‌کردم که آدم بودم ولی الان من فقط ماشینم

جای لاستیک دارم دوتا پا ، از زمین کندم و رو هوا

معلق می‌خورم و توو فضا ، تازه فهمیدم که من کجام

یه نقطه ، نصف برنامه‌هام قفله

نصف دیگرم دادن کد بهش

با جفت چشم نمیشه دید و کرد دل خوش بهش

بایو تک ، نانومتر ، تشخیص تحلیل ذهن فکر

مفصل رباط زرد پی ، سرتا پا وصل اوکی ؟

هدف گم شد ، تووی پارکینگ پارک کردن اسمش تمدن شد

سرم پر شد ، از جریان قطع شدم کل تنم شل شد

**کروس**

ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه میرم

یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم

ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه می‌رم

یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم

ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه میرم

یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم

ماشینم ، ماشینم ، هلم بدی راه می‌رم

یه وقتی آدم بودم ولی الآن فقط ماشینم

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

**اینترو**

این همه راه اومدیم

این همه زمان گذشته

**ورس یک**

رسیدم سر جام ، هنوزم سر پام

وعده‌ ی عسل و ظرف طلا دروغه

همش زهرماره تلخی توو کام

مینوشمش با عشق ، مساله باوره

این تن یه ابزاره ، کنترل توو سره

یادمه بال داشتم که پُر پَره

ازم گرفتنش پس میگیرم بلاخره

فکر من پروازه ، یک یا دو نفره

سه یا پنج یا هشت یا سیزده (ترتیب اعداد فیبوناچی) تا که باشن همه

عشق من پروازه ، یکی باشن همه

این همه رویامه ، تو فکر میکنی کمه

یه نمه م*ه رو کن بشم از این فضا دور

همرو جادو کردی تو با چوب هالیوود

برید جلو بزنید بوق ، همه واق واق دروغ

من این ذهنو خالی کردم هی نکنید شلوغ

رد میشی باز میزنی بوق

من قبولم توو کارنامه‌ ـَم

میرم راهم تا که بشم محو توو غروب

مثل لاکی لوک مثل ایستوود

خط افق یعنی اومد بخش بعد

دو تا روی ضرب سه تا ضد ضرب

وقتی خودم تشنه‌ ـَم بسازم تشنه لب ؟

کسی پشت گیشه نیست همه وایستادن صف

این تصویر تو پوستر میزنه تورو گول

میشی یه سرباز میکنی قبول

دستت اسلحه است رت ت ت ت ت بوم

أ بالا میچکه تا کل تصویر بشه خون

**پُل**

همین الان توو قبریم

وقتی که مرگ اومد خلاص میشیم از این قبر

ما الان توو قبر مرده ایم

مرگ فقط یه در قدیمی که به یه باغ بزرگی باز میشه

(سخن دکتر الهی قمشه ای)

**ورس دو**

بعد مرگ همه میشن آزاد

مهم آزاد زیستن بود نرسوندن آزار

دورم سیم خار دار ، هی دارم با خار کار

شتر سینه کینه ، شترم که خار خوار

رد میشم توو این برهوت جا میزارم کود

تو رو نمیدونم من می‌ پیچم ملکوت

اونجا که عقل میزنه سوت

اونجا که دل می‌کشه ووووو

نوشته‌ ها میرن تا تموم شه توو سکوت

بی حرکت ساکن ، ابر متراکم

تووی جریان تووی باطن ، حقیقت محض حاکم

توهم ها دورن ، تصویر ها پر نورن

دنیا‌ی بعد لمسه ، تا ابد توو این خونه‌ ـَم

تا ابد توو این خونه‌ ـَم ، تا ابد توو این خونه‌ ـَم

تا ابد توو این خونه‌ ـَم ، تا ابد توو این خونه‌ ـَم

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

**ورس یک**

اشرف مخلوقات با سر تووی سطل ، ساکن تووی قبر

سر صبح کارگر ، سر ظهر باربر ، پنچر سر شب

ثابت بی حرکت ، قفل این صفحه رو کف دست

تصویر‌ها می‌شن رد ، می‌بندن نقش رو پس مغز

تاثیر، چپ راست ، علم حس دل منطق

تعادل مسئله است ، یاد بگیر بکنی حلش

دود سرب بغل ورزش ، می ده بکنه ترکش

پیک و سر می‌ده ، سرکش این راننده سم‌کش

تووی پیچ ، گیج و ویج ، انگار گرفتن جلوش هویج

توو هزار تووی خرگوش که حتی می‌شد بره مستقیم

با خودم میرم و از روز اول می‌دونستم رسیدم

از خودم می‌پرسم پ این همه وقت یه چی دیدم

**کروس**

سراب سراب سراب سراب

هرچی رو نشون دادن بهم بودش سراب

جز هیچ هیچی نیست

جز اون کسی نیست

من عازم سکوتم

غیر اینجا هیچ جای بدی نیست

سراب سراب سراب سراب

هرچی رو نشون دادن بهم بودش سراب

جز هیچ هیچی نیست

جز اون کسی نیست

من عازم سکوتم

غیر اینجا هیچ جای بدی نیست

**ورس دو**

قلم برداشتم آه ، حرف رو دوست داشتم

شعر گفتم از قدم از قدم

توو روز دیدم شب ترک برداشتم

یاد گرفتم پشت به زینم اگه ساکت بشینم یاد بگیرم

باد توو گوشم گفت برو سمت شرق

غرب گفت بیا سمت من

از عاشق‌ها دیدم زخم کف دل

ترس ریختم از صفحه پس جلد

هرچی باشه می‌پذیرم

یه عقلم اهل فکر ، جسمم جنس گل

سُر خوردم ریختم تو جامت

مسیر من جاش پا به پاهامه

جفتمون توی حضورت گمیم

پشتمون سرابه جلومون سرابه

بگو چه کنم؟ بگو چه کنم؟

من گمم من گمم من روی یه پلم

من غروبو می‌خونم به شوق طلوع

من زل زدم به بدی ، خوب می‌خوام چه کنم ؟

تا جنگه میرم که جبرمه

چون شیرینه حل این مساله

دست من نیست و پای من می‌ره

هرجا رو می‌بینم فقط یه چیزه

**کروس**

سراب سراب سراب سراب

هرچی رو نشون دادن بهم بودش سراب

جز هیچ هیچی نیست

جز اون کسی نیست

من عازم سکوتم

غیر اینجا هیچ جای بدی نیست

سراب سراب سراب سراب

هرچی رو نشون دادن بهم بودش سراب

جز هیچ هیچی نیست

جز اون کسی نیست

من عازم سکوتم

غیر اینجا هیچ جای بدی نیست

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

**ورس یک**

شیب زندگی رو سر بالایی رفتم

از خودم می‌ پرسیدم چرا خسته‌ ـَم

هرچی محکم بیشترم فشار دید

تَرک خورد و شروع شکستن

خرد می‌ شد می‌ ریخت

خرده‌ هاشو میدیدم

لای قط‌ره‌ ها اون نگاه‌ شو میدیدم

اون چیزی شدم که ریشه‌ هام خواستن

قد فهمم حالا میوه‌ هاشو میچینم

هزار راه بود توو همش چاه کندن

برای رد شدن پَرامو وا کردم

از اون بالا دیدم ته همش یکیه

تا ته مسیر اون یکو صدا کردم

فرود سقوط مقصد

وسط زمین بازی من یه بچه‌ ـَم

دست میگیرم پله رو بالا میرم

نوک سرسره است شروع مجدد

**کروس**

سُر بخور ، سُر رو به پایین ، پایین

سُر بخور ، سُر رو به پایین ، پایین

**ورس دو**

رشته‌ های فکرم بودش منو می‌ کشید

به خودم اومدم دیدم رسیدم وسط شیب

کارد خورده ته جیب

دنیا هم عوض شده

حتی نیستش شبیه همین یه دقیقه پیش

لحظه لحظه زمان تَوَهمه

ظرفی تووی کار نبود که فکر بکنم پُره

نصف داشته هامون واسه فکر مردمه

نصفه خواسته‌ هامون توو ابرا گمه

همین هارو دیدم گفتم دیگه جلو نمیرم

همه بتازن و برن من میشینم رو زینم

خط صاف مثل درختا بی ریا

هر چقدر رشد بکنی نور میرسه به زیریا

تو این راهو میری یا فکر ارتفاعی؟

فتح قله‌ ها نوک هرم‌ هایی؟

یادت باشه وقتی میری ته سربالایی

اونطرف سراشیبی سُر می‌خوری پایین

**کروس**

سُر بخور ، سُر رو به پایین ، پایین

سُر بخور ، سُر رو به پایین ، پایین

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

اولی پرسید حالش خوبه

دومی فقط سرش به کارش بوده

سومی اون گوشه توی باغ نیست

چهارمی همیشه کنارش بوده

پنجمی منم ، گیج و مبهمم

توی بیمارستان آقای محترم

هممون مریضیم بگو که هُل ندن

از اول این جوری نبود برگردیم عدن

بهشت این جا بود ما این جوریش کردیم

با عشق ساختمون با پول میکنیم ترمیم؟

هنوز تو آینه دنبال اون میگردیم

ما گردیم میگردیم

مغناطیس سیب دانش

کمیت زیادی کیفیت کاهش

بستری رو تخت شوک واسه مغز

شاید یه روز اونم بیاد یادش که کیه

اولی کند دومی پر کرد

سومی خندید چهارمی غُر زد

پنجمی گشت گردید،کل سلول دور زد

گفت هممون اسیریم مطلق

اولی گفت من میخوام ببینم اون بیرون چیه

دومی گفت حرف نزن من شنیدم هستی اون بیرون ویرون میشه

سومی که اصلا توی بحث نیست

چهارمی نفسش داد بیرون بی روحیه

همشونم میدونستن پنجمی از بچگیش پی پیروزی

اما یه آن همه چی شو باخت

سرد ترین چشم های که میشد دید تو بُعدِ امکان

گفت طبقاتی این زندان

گمیم انگار ، ماها کی ایم ؟


زیرصوت | صدای زیر زمین

گفت بگرد، گفتم نیست
گفت بپَرس، گفتم چیست ؟
ذره ذره ذره ریز ریز
شوک، برق، پیریز
رُک حرف زدم
غذا به روح دادم اونا زدن بر بدن
مرغ، سرخ، روغن
ما، گیرِ تو من
دادیم باج، ساختیم تاج، حالا هاج و واج
تبر به دست سروها رو سَر زدن، جاشون کاشتن کاج
جایکه حکم دل بود همه جمع کردن خاج
کبود کرِم پودر به زور ماچ
مکیدن، می مکیم، می مکند زمینَ
می چرخه از یادمون می بره قدیمَ
موسیقی آهنگِ، رنگ رنگ پُرِ رنگِ این سمفونی هماهنگ ماییم که میزنیم نُت فالش
آه، صبح از خواب بیدار، میری سر کار، کار، تکرار
درمیاد خرج میشه میخری خراب میشه، تکرار
یه چرخه ساختن لَنگه، دروغ هم زدن تنگش، تکرار
این طوری یادت نمی مونه که بَرده ای، به شکل پنهان
******

شهریار: بو دونیا فانی دیر فانی، بو دونیادا گالان هانی؟
******

شنیدی ته شو گفت
اونی که عقل فهمید، داد باهاش قلب و رشد، ترسُ کُشت
همه رو یکی دید، نه ریز نه درشت نه خشک نه تر نه خوب نه بد فقط غلط و درست
یاد گرفت هر جای هستی
تواَم یاد بگیر همین جا که هستی
مسیح گفت خودت باش محمد گفت باش تسلیم، من میگم یا آلله بگیر تصمیم


زیرصوت | صدای زیر زمین

حواسم جمع ، سوادم کم

رو به روی این پهنا کیهان

زندگی و بچگی و خستگی و عشق و وابستگی و دنیای پنهان

دوری ازم بهم نزدیک

بزرگ ترینی بی تردید

زمینمون دوره ستاره ـَت چرخید

حیاط توپ بازی تفریح

پاس بده بزنم گل لب باغچه

لیوان آب خالی روی طاقچه

چهار فصل اون بیرونه

این جا هم ایرون ایرونم میمونه

هی تووی ذهنم تا وقتی که زنده ـَم

کل ابن دنیا یه رویاست ایول

همشو میدونم از اول

همش این جا بود تووی قلبم

تَرَک خورد اما نذاشتم بشکنه

نذاشتم بهم بگن چی أ چی بهتره

وجدان کردم زدم تووی رگم

حالا ارتباطش با دلم شده یکسره

تا حالا ریخته از دستت یک ذره ؟

من دادم مورچه ها ببرن سره سره

پنیر نون کنارشم یک کمی تَره

جای همه توو خاک حالا کی بالاتره ؟

میشه قسمت کرد جای اینکه جنگید

میشه عشق و فهمید باهاش خندید

میشه سیاه نبود سفید نکرد

میشه دنیا رو باهم دیگه ببینیم رنگی

من و حس میکنی نه ؟

نــــه تو سینه ات دیگه شده سنگی

و سنگین و سنگین تر

بیا روی سطح برای روز بهتر


زیرصوت | صدای زیر زمین

 

اون بالا بود با خودِش
آگاه از هرجی می گذشت دورِش
وصل به جریان حسابی فاز میداد
باطری هاشو میکرد پرِش
سوال زیاده جوابا پیشه اونه
وقتی اون جاست این و خودش میدونه
شکل دایره پر بار مثال دونه
خاک خیال خواب برگشت تویه خونه
از جاش پا شد دو تا ورق تا شد
رفت تو جیب بعد پوشید جفت کفش هاشو
همه بند می بستن اون باز کرد بنداشو
رها شد
در وا شد
زد لَش تویه خیابون یه جوری بود انگاری همین امروز مهمون
حیرون همه دنبال ریختن خون
آویزون، هووون، به این تنِ حیوون
میدید جا اینکه نگاه کنه
میخوند تا یکی رو آگاه کنه
میخوند تا یکی رو به راه کنه
از خارش گذشت وقتی فهمید بابا گُلِ
میدونست بهار نو راهِ چه اون باشه یا نه
زندگی تو لحظه، مُکاشفانست
دلش پُرِ، رفتارش عاقلانست
دنیا فانی اون جاودانست

 

زنده باد بهار


زیرصوت | صدای زیر زمین


ورس 1:
قصه يه حونه بدون خونه  // قصه يه مرغه رو آسفالت پي دونه
قصه يه ماره كه هيچي نداره // يه مورچه اس كه رو كشتي سواره
قصه يه باز ِ كه بال باز ميكنه و فقط فكر پروازه
ولي خب ، پاهاشو بستن // پراش شكستس ، تو دست صياده
همينطور روزا ميگذره اون پيرتر // نبود ارتفاع بيشتر حس ميشه
اونو از درون ميشكنه // وقتي ميبينه كلاغا اون بيرون ميپره
نفرت ، خشم ، غفلت ، آ // به خواب ببينه يك شب اوج
ميگيره از اين قفس ميره // صدا زنجير پاش ميگه كه پات گيره


كروس:
قصه ي منه ، قصه ي توئه // قصه ي ماست ، اينه داستان
قصه ي من ، قصه ي تو // قصه ي ما ، اينه داستان
قصه ي منه ، قصه ي توئه // قصه ي ماست ، اينه داستان
قصه ي منه ، قصه ي منه ، قصه ي منه



ورس 2:

قصه يه مرده كه از تو دلسرده تو بن بست گير كرده
ولي باز ميگرده دنبال راه ،‌ روي لب آه // خودش مثه مرداب تو حسرت ماه
در پي سوزن تو انبار كاه // تلقين بودن هميشه تو گناه
يك لحظه شاد ، يك لحظه رنگي // يك لحظه روشن ، بقيه سياه
سوال تو سرش زياد از كي بپرسه // هنوز نميدونه كجاست ولي ميترسه گم شه
هه ، آره ميترسه گم شه چون دل سير ميشه // چشم هست هميشه گشنه
پشتش به هيچي گرم ، درد توي سينه زياد و حسرت
ميزنه به روحش چنگ بعد // وقتي همه زوجن اون ميمونه فرد


كروس:
قصه ي منه ، قصه ي توئه // قصه ي ماست ، اينه داستان
قصه ي من ، قصه ي تو // قصه ي ما ، اينه داستان
قصه ي منه ، قصه ي توئه // قصه ي ماست ، اينه داستان
قصه ي منه ، قصه ي منه ، قصه ي منه



ورس 3:
قصه يه شهره پر دود ، درد // خورشيدش سفيد رنگ ديگه نيست زرد
مردمش خستن پر پيچ ،‌ خم // هيچ جاش هم پيدا نميكني بگي نيست خم
خيابوناش ميگيرن يقه عابرهارو // صندوق ها ميخونن تو پاكت نامه ها رو
بارون ميباره ميشه رنگ جوبُ // هر پاكي ميتونه بشه هرزه توشُ
درد ، لعنت به اين درد // از ساختموناش بالا ميرن تا پايين پرت
كنن خودشونو فرد تو هوا پخش // فرد ميسازه يه شكاف ،‌ شهر
آسمونش تاريك نداره يك ستاره // همه كارا ميمونن نصفه كاره
نبض شهر ميزنه با شايعه // زندگي ادامه داره همين جالبه


كروس:
قصه ي منه ، قصه ي توئه // قصه ي ماست ، اينه داستان
قصه ي من ، قصه ي تو // قصه ي ما ، اينه داستان
قصه ي منه ، قصه ي توئه // قصه ي ماست ، اينه داستان
قصه ي منه ، قصه ي منه ، قصه ي منه


زیرصوت | صدای زیر زمین

من مثل تخته سیام اینو یاد بگیر میم، ح، ک، میم تا آخر ببین

منو تو از یه جنسیم ولی نه از یه کیش پس پیش من جایی نداری خیر به پیش

این بازی سختی هس توش نیش عقرب تو دنبال دافی من بهت میگم احمق

من تا وقتی میخونم که توو سینه حرف هس تو تا وقتی میمونی که بازار به صرفه اس

کتاب و باز ورق بزن سرفصل به رپ رسید، هیس شروع شد از ترس کارات رو گوش نمیدم همشون خندس

پشت من نوشته این پسره برندس من مثل شایعه اَم میچرخم توی هر دس تو کجایی ها کنارم وردست

دستمال و وردار میکروفون و برق بنداز نشنیدی انگار رض اینجاست

پشت منی، باوشه  روبرومی، باوشه برام فرقی نداره کیه یا کجاشه من راهه خودم و میرم و اینم راشه

پشت میکروفونی، حرفارم میخوری، میگی کار درستی ولی نمیگی چطوری خط اول نخونده تپق به راه میشه

مشکل گلوته هان، تف کن که وا بشه من حرف به حرف نوشتم یک جمله جا بشه

تو برگ به برگ خریدی اینم یه راهشه ولی وقتی که میگی کارا با شکوهه

بچه ها شنیدن افتادن به شکوفه یا همون تگری از تو هم نیستش اثری نمیشناستت حتی همسایه ی بقلی

حالاست که باید فکر بکنی راه اومدی عوضی یا میخوای تو بازی بمونی بهت بگن عوضی

عوضش بیا یکم واقع بین باش، هر کی راه و محکم ساخته جاش اینجاست

آدمایی مثل تو همه رو حبابن زود میان و میترکن سمت خداوند

پشت منی، باوشه  روبرومی، باوشه برام فرقی نداره کیه یا کجاشه من راهه خودم و میرم و اینم راشه

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

پی اچ دی دارم توی علافی، حرّافی

هر جا فی (قیمت) بالا باشه تعداد هست کافی، به سمت جنون هووم قذّافی

سر هنگ تو سر آهنگ سرتاسر دنیا جنگ بنگ بنگ بنگ!

میگن که نژاد پرستی تمومه ولی بازم میکُشن برای رنگ رنگ رنگ!

سرخ یا مشکیمن میگم سبز هنوزم امید هست بشه بازی برعکس

رو زمین پره شغال رو هوا پره کرکس، معلمه بد اونیه که دستش ترکه اس

همه به خشونت معتاد من توی ترکم، اسلحتو بنداز شروع کن حرکت

به سمت صلح صب شد، کفشاتو جفت کن، هرچی نوره قورت بده سیاهیو تف کن

چه خبره؟ ها؟، چه خبره، به من بگین تو این دنیا چه خبره

همش که دردسره، همش که خرتوخره، میکشن دسته جمعی میگن کار یه نفره

آ چه خبره، ها چه خبره؟ به من بگید تو این دنیا چه خبره

همش که دردسره،همش که خر تو خره، گورای دسته جمعی میگن کار یه نفره

اوباما یا که بوش، هرکی اومد کرد توش، هرچیم که بوش در اومد ریختن خاک روش

رو بدنه ی صلح زدن چنتا خال جوش، جنگ واسه ی مرگ مرگ با سم واسه موش

مردم بی گناه در کل سر گرم یا سردرگم، سلاح اتومات یا که سرد پل برای کشتن خوب اینو درک کن

تا وقتی اینهمه مریضی موج مضر هست، چرا تیزی توی دست چرا ترس

چرا تو خیابون میمونی واسه نزاع پس، پسر ما کار داریم کارد کاری اضافس

باید راهیو بری که همنوع بتونه باشه باقی، از ده تا یک بشمر تو الان داغی

خشونت غلاف بشه اونوقته میشه باشی، تو شناسنامه روح الله ای، واسه ما داداشی

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

خونه براش بزرگ قدره دنیا، خونواده مهم مثل یه بنیان

همش کنارشن اون عاشق مامانشه، شبا با اون میخوابه صبح با صداش پا میشه

یاد گرفته زندگی کردن رو از اون، ارزش رو میشناسه نمیفروشه ارزون

همه دنبال پولن اون دنبال مفهوم، اون مثل کارآگاس من براش مضنون

من براش مجنون اونم لیلی، میگه دوسم داره آره خیلی

خواب میبینه که من پیششم هر شب، وقتی که پیششم میگه شرمندم

با من بازی میکنه چون من بازیکنم، توپ رو میندازم تا راضی کنم

اون رو از خودم بمونه باهام، میتونی صداش کنی دختره مامان

اون دختره مامانه. اون دختره مامانه دختره مامانه اون همیشه باهامه. اون همیشه باهامه همیشه باهامه

روزا میگذرن میرن، از مردم میسازن اون بیرون موجوداتی بی رحم

که به ۳۰ نرسیده فک میکنن پیرن، با پول مواد قاچاق در گبرن

دخترک تو خونه نشسته مثل دسته گل، منتظره یکی بیاد دم در با دسته گل

بگیره دستاش رد بشن دوتایی از یه پل، ازدواج خوشبختی دوتا حلقه چند تا قُل

روی کاغذ ضمانت مهر و امضاء، حقیقت مرموزه ، این وسط همش پنهان

طرف معتاده ، تو دروغ استاده، طرف هرچی گفته زر مفت بوده پز داده

پدر مادرش جمعش کردن که الان اینه، گفتن زن میگیریم براش پی زندگی بگیره

یه روانیه با خودش دشمن، تو اون خونه وای به اون دختر

اون دختره مامانه. اون دختره مامانه دختره مامانه اون همیشه باهامه. اون همیشه باهامه همیشه باهامه

ازدواج، سنتی رخت دل میشوره با اشک، هر وقت که فرصتی پیدا میکرد

مامان رو نگا میکرد ، مامان رو صدا میزد، اما اون بود توو قابِ عکس .مکث .

شبا که در میرفتن یه روزی سر زد، طرف اومد خونه این دفعه با سردرد

تا دخترک حرف زد شروع شد جر و بحث، اون درو بست ، احساس ترس

موج میزد توش خواست این رو بفهمونه، گفت از پیشش میره تا اون بترسونه

همینطور هم شد کنترل افتاد، تصویر بهم ریخت دوباره شد اون معتاد

حمله کرد به سمتش پرید روش، من رفتم بگیرمش رد شدم از توش

رسید به دختر گرفت گلوش، انقدر فشار داد تا اون رفت از هوش، اون دختره مامان بود . . .

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

اينترو [شاملو]:
اين کوزه گر دهر چنین جام لطيف می سازد و باز بر زمین می زندش


ورس 1 [رض]:
كوزه گر كوزه را ساخت ، شديم جاري // قطره وار ، بچه سال ، تو خالي
ما اينجا اين تا با تجربه پر شيم // مثه خورشيد ، نوراني
بيرون ِ آروم ، درون طوفاني // عمري كم تو مسيري طولاني
چشامو باز كردم ديدم دنيا رو اونجوري كه آدما ساختنش ، پوچ ، پوشالي
به حقيقت گفتم خودتو بشكاف // بهم جواب داد اول خودت بشناس
تو انساني ، امكاني ، تو علمي ، عرفاني // جهان ذره اي از توست و توئم ذره ي جهاني
(؟) ، چشم خيس ، همه چي رنگ باخت // رضي به شب تاخت ، تا خود صبح
ديدم خودتو ، ميخوام خودت رو // خدا اين بندها رو از رو گردن من شُلش كن


ورس 2 [نويد]:
كوزه گر كوزه رو ساخت فروخت بدبخت // چندتا ورقه كاغذ موند تو كف دستاش
ورقا رنگ عوض ميكردن // همه جا از جنگ هم حرف ميزدن
ولي مگه من خر ميشم ، نـــــــه
دمش گرم معلم راهنماييم // كه بهم ياد داد فايده نداره ياد ندادي
فهميدن يه بخشش ، فهموندن يه بخشش // اگه ازت كم نميشه هرچي داري رو ببخش بهش
به وقتش ، حرفام سنگينن چون گوشها سنگينن // يه چيزي اون پشت هست اين روزا غمگينم
مُداي اجتماع ، خداي اشتباه // خسته از بحث هاي تكراريه تاكسي بين راه
سوار شو ، غُر بزن ادا در بيار عادته // پياده شو پشتشم مسخره كن راحته
توي اين چرخه گير ، گير روزمرگي // به خودت وقت بدي ، آدم تر بشي


زیرصوت | صدای زیر زمین

اسمم پینوکیوس میخوام آدم بشم، کاش میشد اینو یادم بدن

بابام پدر ژپتویِ نجار، کلی کار کرد ، حدودِ شصت سال

ولی هنو درگیره برای پول خونه، در حالی که پسرش هر روز تو خیابونه

برای بابام زندگی سخت، برای من فقط زنده موندن آسونه

با جینا دادیم مدرسه رو پیچ، یاد گرفتیم یاد میدن توش هیچ

شاید بپرسی تو کله ام چیست، یکم دقت کن خودت میبینی چوبی است

کلاه کج قرمز نیو اراست، تیشرت سفید به تن ، کفشا آدیداس

با گربه نره ریختیم طرحی خاص، بپیچونیم از روباهه چند تا الماس

تویِ شهر شهره بازی همه خرن و من خودمم، بار نمیبرم ، وقتی تو صف کاه و یونجه موندم من جنس تقلبی نمیخرم

پولُ کاشتم پول در اومده، هر دو بخشِ مغزم رو در اومده

از این وره شهر تا اون ور رد پام هست، خوراکمم سره صبح کله پاچه است، یک دست

میکروفون روگوش هدفون، خدام توش میگه که بیت رو حس کن

واسه هدایتم فرشته مهربون رو فرستاد، ولی رو زمین گرفتنش گشتِ ارشاد

این ینی کمک از غیب هیچی، کاغذ بشی سروکارت با قیچی

نصفش کن، نصف من نصف تو، کجاییم وسط جنگل! استپ!

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

خوشگلا به چپم، مشکلا به راستم، زندگیم اینجوری چون خودم خواستم

یادمه بیشتر از نه ماه نداشتم تصمیم گرفتم روی دو تا پام وایسم

مامانم داد یادم بکنم باور، انسان بمونم تا ته راهم

گفت اینا ساختن شمشیر تفنگ با آهن رفتن بالاسره اونایی که بی گناهن

خون خون قطره قطره، بوم بوم قطعه قطعه، جون میمیرن دسته دسته، جنگ بسه بسه

صلح صلح کلا یه فهمه اگه اونی که اون بالاس بذاره کسی بفهمه

همش کنترل برنامه ریزی تو نظره سرمایه دارا ماها ریزیم، تو نظره صاحب سرمایه ما پشیزیم، ببین چه راحت بهمون یاد دادن هیزی

اینترنت، ، اون هارد رو پر کن، سرت درد گرفت دکتر، بغل بگیر قرص رو، پول کار وام قسط صبح تا شام فس

همش هم میگیره الکی ژست میگه نگرانمون ولی بی حس

دس میدن پشت پرده میسازن دنیامون رو بعدم بسته بندی میفروشن رویاهامون رو

ماهاهم خریداریم آویزون سر تا پامون رو من میگم که باید بشوریم حتی نگامون رو

سهراب، افتاد، سلام به طراحی خداحافظ رخداد، هفته تیر و جا خالی دادیم رسید به مرداد، وسط شهریور بود دو تا برج افتاد

با ترسش ساختن خشم، با خشم کینه، جنگ تویه خونه هدف زمینه، هدف همینه

انسانیت رو  بکشن به بردگی کامل زیره منفعت اینو میگم من فقط اینبارهم اینا بازی رو ببرن مسخره است . اَه

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

.
ورس 1 [رض]:
يه گوشه اي از اين دنيا يه جمع اجتماع كرد // «تهران» ، خيلي چيزا توش اشتراكن
بين من و تو كه رد ميشيم از كنار هم // اين ديوار هاي دود زده نشستن كنار هم
مي بينن مارو ، ميگذريم آروم // ما از زيرش در ميريم اونا منتظر بارون
ههه ، اگه بياد بارون // همه نگاه ها به بالا رو به آسمون
از شمال به كوه ،‌ از جنوب به دشت // از شرق به حكيميه ،‌ از غرب به كرج راه داره
تو دلش نه ميليون آدمو جا داده // براي فقر، فخر اشتها داره
به منم پا داده قدم بزنم توش // ببينم چيزايي رو كه همه ميگن كوش
مهم نيست چقدر زخميم ،‌ مهم اينه كه سرپام // اسمشو بيار ، باز ميشه دستام


ورس 2 [نويد]:
صبح ميشه و ميكنه دستاشو باز // ميده همه آدماي تنها رو جا
توي بغلش ، همونطوري كه "رض" گفت اولش
از خروس خون ميخوره دود و دم // اينقدر كه كبود بشه تا بوق سگ
غير دود نسخ ِ پولم هست // نسخ ِ پولاي جديد مخصوصا سبز
پايينش گرم ، بالاش سرد // چهارفصله لامصب داداشم
آره داداش بزرگم // از وقتي چشم باز كردم بوده بالا سرم
لباسش سياه با خط هاي سفيد // پيراهنش سنگ ، شلوارش قير
هم خوابش تير بوده و خون // هركي مرده توش ميمونه اون تو


ورس 3 [نويد و رض]:
با ط دسته دار بنويس يا دو نقطه // برام مهم اينه كه اينجا درست شه
يه ژنده پوش با لباس جديدش // اتوبان شده كوچه هاي قديمش
حركت كن دِ‌ توش اگه پياده نباشي // ناب باش همه ميخوان كه سوار شي
مثه زن هاي خرابه ولي برعكس // روزا رو كار ميكنه شبا رو خستس
اين تهران خراب يه خرابس // در اصل ، همين الانم
چندتا تكون ميخواد كه بشه هواش پست // اونايي مي فهمن كه هستن حواس جمع
اوج نظم وسط هرج و مرج // قصه هاي اين شهر پشت پنج تا حرف
از ت تا ه ،‌ ر ، الف ، نون // يه جور ديگه نگاش كن از امروز


زیرصوت | صدای زیر زمین

خیلی دوری ازم این رو صد بار نوشتم، من مثل پینوکیو، تویی فرشته ام

تو راه میرم دنبال سرنوشتم، میون مشتی غاز، اردک زشتم

پام به جاست راه راست، مهم نیس برام که مقصد کجاست

میرم میرم، چیزایی رو هم که دیدم میگم پخته اس کارا پخته تر از این هم میشن

بعضی وقت ها پا میده رکود، سقوط، فقر، با این حال باز هم میشه که پول رو جور کرد

توی آب سرد مثل تمساح خونسرد، از صد نمره تو کار میگیرم پونصد

نورتون انقدر زیاد بود چشام رو کور کرد، حالا مجبورم ادامه بدم مثل گورکن

زیرزمین سهم من از اجتماع همین، ولی ما با خیلی ها همینجا هم دورهم ایم

زیرزمین سهم من از زمین فقط همین آفتاب، آسفالت، هر روز داستان

دیگه وقتشه پسر بپیچی به بازی، زندگی روی هم چیندنه، خونه سازی

ما ماهی یه روز رو میگذرونیم پیش قاضی، یکم تشر پول میریزیم میشن ازت راضی

خب خب، دوباره رو کار مخم قفل شد، تا خواب بخواد به چشام بیاد میبینم صبح شد

طلوع، غروب، شرق، غرب، همش فقر، از جلو نظام به ما از عقب رفت

همه کار آفرین تو نادون ساختن، من نصفِ زندگیم رو به قانون باختم

واسه ی شهرم حکم طاعون داشتم، واسه امثال من یه کانون ساختن

اصلاح تربیت ابراز شخصیت، تو اجتماعی که هیچکسی نرفت سمت حقیقت

من موندم سرباز هرجا سرجمع سرم تو کارمه، اگه وقت بشه حرف هست یه عالمه

زیرزمین سهم من از زمین فقط همین آفتاب، آسفالت، هر روز داستان

 


زیرصوت | صدای زیر زمین

بارون می باره، ولی من خیس نمی شم، قطره هاش می ریزن رو چرک نویسم

تور رفتی من از درد می پیچم اینم میکشم، هه، شاید گیج شم

نفهمم کجام، نفهمم چی می خوام، نفهمم چرا دوستام میرن دیگه نمیان

نبینم خاکستریست رنگ شهرم، من تو روزا می میرم و زنده میشم هر شب

بارون می باره، اونم چجوری، حیف که نیستی ببینی خیلی دوری

کاش می موندی پیشم، کاش که بودی، دموکرات چی، هیچی نیست زوری

اینم یاد می گیرم میشم سخت تر، ته راه رو نمی بینی چون از اول بسته است

نگاهم به پایین، به زیر دستم، کلمات میشه کمرنگ تر، بعدم محو

درو نبند با من بمون، خیلی تنهام برام بخون، قصه ی وقتی رو که بچه بودم، میگفتی همه بدیا دروغن

میکشه دستم رو میکشه رو زمین، نا امیدی یه غوله نه از جنس خمیر

باور کن از وقتی دنیا به نام شر شد، من تو سایه ی شهر موندم کارم شد تفکر

سنگینی تنم رو پام کشید طعم تلخ آسفالت رو کفشام چشید

ببار بذار بشه دیدم مختل، شاید اینجوری ببینم با خوشبختی اُخت ام

رضا کی میای این رو یادم نمیره مگه میشه یه احساس اینقدر راحت بمیره

یه حسی از درونم میگه باز هم بگیرش، ولی اون داره با آینده میره

من اینجام توم میسوزه بیرون روشن، حرفای بقیه تو گوشم مبهم

اینم یاد می گیرم میشم محکم، مامان، اون در رو نبند لطفا

درو نبند با من بمون، خیلی تنهام برام بخون، قصه ی وقتی رو که بچه بودم، میگفتی همه بدیا دروغن


زیرصوت | صدای زیر زمین

قسمت ۱:
دستاشو مشت کرده
دستاشو مشت کرده
همه‌ی دار و ندار رو بردن، یه کویر مونده فقط و لب تشنه
همه‌ی آرزوهاشو کشتن ولی جنازه‌ای تحویل نگرفته
حتی بدون تحریما‌ هم خوشبختی اصلاً لمس نمی‌شه
انگار وطنش مستعمره‌س، پشیزی واسه ملت خرج نمی‌شه
صبح و شب سگ‌دو می‌زنه، آخر ماه باید قرض بگیره
تو خیابون واستاده که یه جوری حقشو پس بگیره
اینا شهروند نمی‌خوان، برده می‌خوان
از تو سلول صدا ضجه میاد و
می‌خواد چند دهه قتل و غارت تموم شه
چندین ساله اشکش رو درآورده‌ن و دیگه اشکی واسه گاز اشک‌آور نمونده
تبعیض داره بیداد می‌کنه و می‌گن تو حق مردم اجحافی نی
همه رانتی
تو داشتن تخصص اصراری نی
همه‌ی کشور رو قفس کشیده‌ن و می‌گن اینجا هیشکی زندانی نی
همه‌ رو کرده‌ن و می‌گن «این پوشش چرا اسلامی نی؟»

همخوان:
داد می‌زنه
کی این جنایتو از یاد می‌بره؟
داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه
ما همه با هم هستیم

قسمت ۲:
دستاشو مشت کرده
دستاشو مشت کرده
این کوچه‌ها رو سال‌هاست با خون شسته‌ن ولی تعداد تلفات کمه مثکه
همه‌ی آرزوهاشو کشتن ولی جنازه‌ای تحویل نگرفته
دیده پول نفت کم بیارن،‌ گودی زیر چشا حفر می‌شه
بد و بدتری نی، همه آشغالن و یکی داره خدا فرض می‌شه
هیچ تصمیمی با خودش نی، از لباس تنش بگیر تا اینکه پول مملکتش داره کجا خرج می‌شه
می‌گن حریم شخصی ولی گلوله میاد تو خونه و از شیشه رد می‌شه
مملکتو به خون کشیدن و خبر کشته‌شده‌های یه جا دیگه پخش می‌شه
لاله‌ها زیر پوتین له می‌شن و پیرهن خونی زیر پای آقازاده فرش می‌شه
آتیشایی که تو منطقه به پا کردن از تکلیف مردم روشن‌ترن
دلایی که سرد شدن از جسدای توی سردخونه خنک‌ترن
مظلوما هی کشته می‌شن، همه‌ی ۱۲ ماه محرمن
صدا ترکیدن بغض میاد و می‌گن این اشرار مسلحن

همخوان:
داد می‌زنه
کی این جنایتو از یاد می‌بره؟
داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه
ما همه با هم هستیم

قسمت ۳:
دستاشو مشت کرده
دستاشو مشت کرده
خیلیا حبس شدن و مردن، این پایان نی، هنوز نرسیدیم ته قصه
همه‌ی آرزوهاشو کشتن ولی جنازه‌ای تحویل نگرفته
همه‌ی اعتراضا جرمن
تو خیابون صدا شعار اومد و مردم شدن دشمن
همه‌ی منابع طبیعی رو استخراج کردن و خوردن
فقط جنازه‌های روی زمین مونده که معدن سربن
مامور لوله رو می‌گیره بالا، زخمیا هدفش
اون می‌ره کمک با اینکه گلوله‌ها میان طرفش
دیگه هیچی واسه‌ی از دست دادن نداره
فقط انسانیته و شرفش
می‌ریزن تو بیمارستانا و مجروحین رو از رو تخت می‌ن
همینجوریش هم واسه نداشتن پول درمان می‌مردن
همه‌ رو قتل عام می‌کنن پشت درهایی که قفل می‌مونن
فکر می‌کنن شهیدای گمنام همیشه گم می‌مونن
اینا جون آدمیزادو مفت می‌دونن
حتی بی‌خداها به اجبار آیه‌ی یأسو با صوت می‌خونن

همخوان:
داد می‌زنه
کی این جنایتو از یاد می‌بره؟
داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه
ما همه با هم هستیم


زیرصوت | صدای زیر زمین

[قسمت اوّل]

شهر فرنگ از همه طرح و رنگ با قیمتهای کم

حاجی ارزونی بخر

صورتهای رنگ و وارنگ

سرخاب سفیدآب به صورت

هفت قلم آرایش، گاو ابلق، رنگین کمون هفت رنگ

خاکشیر و رنگینک واسه بُنیه بعد بازی هفتسنگ

بخر و ببر خونه دار و بچه دار

پیر سرپا، جوون سرحال، زنبیلو بردار و بیار

چون، خر ما از کرّگی دم نداره

سیاهم

بی رنگ و بی نقاب، کارگر سینه چاک

برو بزار باد بیاد، حق منه زیر پات

گربه رقصون میشم، نخ میگیرم نخ میدم، ارباب طناب ننداز دور دست و پام

تا بفهمم کجام

دست راست و آزاد کن که بدن اعمال تورو دست راست

قر میدم میرقصم، ببین ازت میترسم

میگی کارکن کارکن، لعنت به این کالبد، پشت گردنم بارکُد

اگه زن منم حال کن با پایین تنم

اگه مَردم که جای تَرکه نشسته پشت کمرم

لَ لَ لَ شعرم بلدم لَ لَ لَ قیچی بزن به پای چپ نیست به ضررم

بند هر طرفم خب اینم اشک شوقِ

خیس نمیشه مُژه، ببار آب توبه س

نون سر سفره س، قوت کمه محرز

ولی راضی به این لقمه م، رها آویزونم از دو وجه

[همخوان]

برقصون عروسک خیمه شبم

با گچ خونه بکش رویامو نقش بزن

با هرسازی محاله لی له نرم

وگرنه نخ نده میام هی به عقب

[قسمت دوّم]

از اوّل شخص مفرد به راوی، قصّه رسید به جایی

که سیاه میخواست بشه آبی، یا شایدم سفید

با هرلحظه ای که میگذشت دل به دریا میزد، بیشتر

نقشه میچید بنام آزادی واهی

مگه نه که کاچی بهتر از هیچی

بند دست و راست و پای چپ قیچی

زده شد اشک شوق از چشمهاش بارید

هیچوقت گریه نکرد باری به هرجهت بادی وزید

میخواست رو دوپا بایسته مثل طفل نوپا

خدا بِبُر دست چپ نویسنده اگه ارباب پاره نکنه بند دست چپ بنده

از راوی به شخص بنده، سیاهم نگاهم نمیکنن با خنده

روم زرده، معلومه یا که نه

همیشه عزادارم کسی نداره داغ من

نخ نماست لباسم، بند دست چپ و باز کرد

پای راست و میکشه عقب

بدنم روهواست، مهربون ترینشم به من رو نداد

حتی ماهی که رنگی رنگیه پولکاش

مذهبم اجباری، زبونم زبون سرخ، سرمایه دار با جیب پر

زندگی میکنه مفت ولی من … با اینحال بازم شُکر

پای راست و آزاد کن، کلام آخره

پابوسم دستبوسم، دین من این باوره

[همخوان]

برقصون عروسک خیمه شبم

با گچ خونه بکش رویامو نقش بزن

با هرسازی محاله لی له نرم

وگرنه نخ نده میام هی به عقب

سیاه هیچوقت گریه نکرد

هیچوقت

[قسمت پایانی]

بُرید نخ پای راست و تُهی از دغدغه

بعد آسمون بارید

کثیفی و شست از صورت سیاه

پایان شب تاریک


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

صلح زنگ تفریح میون دو جنگ

زیرِ نیمکت چشم بذاری رو خوابِ موشک

خون گلو رو گاهی ، خون

مهمونِ نامحرم بی امون مایی

چشم بذار قایم شم ، چشم بذار رو بالشتک

پیدام کنی خواهشا ، سیرآبم کن تا تشنه ام

از کریم خان بگیر تا نمره ی هفت

فعلی که نمیشه صرف

رفت رفت رفت ، فاعل دق کرد

مفعول راه نمیده بدون قید و شرط

من ، پشتِ ویرگول گیر کرد

علی علی علی ، نمایش شور علی

رقص پرچم علی

وصلت مصراع با مصراع شعر تووی بیت اول علی

نثر روی ماه علی ، شرار گونه ها علی

رفیقِ بوسه ها علی ، کبریت به بوته ها علی

دهن به دهن ، سینه به سینه

دوشادوش تا وقتی خون توو رگا بمیره

اتاق سیاه و پنجره سفیده

قلم مصوره تا حنجره بگیره

[ورس دو]

بدم دَم بدم بشه زمزم تشنه ی تشنه ی رهائیم

زمین زندانه ، زندان تن توو لحظست

فرسنگ ها راه میرم و میشم کج فهم تر

شاید قطرم وصله به دریای وعدت

بدم دَم بدم بشه زمزم تشنه ی تشنه ی رهائیم

زمین زندانه ، زندان تن توو لحظست

[ورس سه]

مسافر نیست به نیست نه

مسافر چیست به چیست نه

مسافر هست به هستم مهم تاثیر رو موقعیت هاست

خطا جایز نیست ترس میگذره با شتاب

چشم به هم بذار میرسه وقت وداع

مرثیه عه هزینه چی چرا چون

تیتر قرمز و لکه های بی انتها بود

بزن ببر ، بشو بکن

فعل میشم هر اما و کاش و اگر هزینست به تجربه

دسته ی کلاغای عزادار هندسی

مشغول به مردگی ، به دو به دو به هفت

نقطه چین چینه دامن آسمون

منم جان شمس ، زهر و پادزهر منم

فقط جای رفیقامون که نیستن خالی هم منم

منم منم منم منم

مکن ای صبح طلوع ، منم

منطقِ بی زبون ، حرکت بی امون

دسخط آبرو ، دوم آذر منم

چهارشونه ی لاغر ، اول شخص مفرد

قصه ی اشک و لذت ، منم منم منم

منم من ، دیوار دیوار دیوار مکعب

شکستنی تر از ایناست

نشون بده چند مرده حلاج داری پشتِ دست

ساحل نمک گیر کردی به خوشه وصل

پر بکش ، کلاغ پر ، تویی ، سفید پوشیده گر

زمینِ سلامت

[ورس چهار]

میگه مردگان این سال ، عاشق ترین زنده ها بودن

بودن؟ هستن رفیق بگرد هست ببین

آژیر قرمز و آبی ، آزیر امضای چنگ به خاک

نه مثل قصه ی یه برف و ردّ پا

بزنیم دست و پا ، بکنیم گرد و خاک

برگ و باد برقصن هر چند دارن کم و کاست

بیا جهانو فتح کن دیگه راحته

چاقو که نیست کاغذه

چاقو که نیست ، خیس بشه تیز نیست

لنزو بکش بالا روی بینیت

نه حرفی هست نه استعاره

با تیراژ هزار تا استخاره

سادست به قولِ خودت رسولی

من هنوز گیجم گیج دردِ کبودی

جراحت ف یه پوست پاره یِ ماشین

نور به ستاره پاشید نقش اول بازی

آشناست تاب به دست و دستا به وضوح

شکسته نویسی از افعالِ تو بود

تو بود ، به امضای بی رنگ دستای شعور

زاویه ما خاطره از لایِ تو بود ، تو بود

بود بود ، هست سراسر سراسر ، سر سراسر

سرایمه آ سیمه سر ، سینه سرد نیست علی

شکاف به سقف زدی ، با هندسه ی زمین

بهشت علی جان علی شمس علی


زیرصوت | صدای زیر زمین

باغ ما پرچین داره ، میوه شیرین داره

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

بیدستان اسم کوچه خیابونی بود که من بزرگ شدم

تمام چیزی که هستم

صُوَر فلک زده ی گل گون داشت ، من از مدرسه به خانه

واژه گون آگون (وارون) شد ، من خانه به جدول

کودک بی نظمی که گَلوگاهش ملی و مدام کشیک پرچین در اون میدید

بیا صفیر دهقان ملّی

آبی روپوش بود دبستان فولادیِ آجری

رادیو گوش میده مادر مدرسه خانوم گیلانی

اما أ خروس خون بوی گنده دُروس موند رو کتم

که فرو نرفت تحصیلات تا بوق سگ

که جمعم کنن با ارفاق أ کفِ خیابون بیدستان

اواخره دهه ی هفتاده پر از سوژه

که زیر عنوان فارسی نوشتم

قسم به کوچه ی شاملو میخرم جهانو

زدم با پونز به سینه ی دیوار

ی از کتاب خونه کار من بود

آتیش زدن باغ دایی باقر کار من بود

بوی گوگرد توو مه لذت زمستونی خواب من بود

دارا المجانین (کتاب) نسل چهار بعد انقلاب

تا حد انفجار پُره از مشت پلمپه

دست زُمخت دولت کشیده شده به لُپه اختناق (خفگی)

نفس راحت توو آغوش گرم اغتشاش

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

میرم تا کره ی خاکی پهن بشه مثل زیر انداز

لقمه بگیره اوس کریم بگه رخ زمین ننداز

به جمع ما خوش اومدی

ولی چون که ترش رو نشی نگن خورد توو سری

تا توون (تاوان) ندی ، جولون بعدیت نوشتن از هر چیز و ناچیزه

یا هر مکان و زمان ، پس پای تخته ی سیاه به حکم مبصر

ادبیات رو پاره وقت میدادم ، تغذیه

گفتم شاید دنیا تووی تن متجلی شه

اتوبانها رگ ، نقلیه سلول و قلب هم که میدون تف به مشق جبر

اشک شب رو کاغذای خط به خط تلخ

تنبیه و تمرین و تحصیل ، با ترتیب یا بدون ترتیب

گفتن بین کیا رستمی (ایهام) ؟ گفتم خوب ها بد ها

شور مضاعف بی جار و جنجال

منم منم در میزنم ، لرزش دل بعد رگبار

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

بشکن ببین چه تیزه ، سرخ میشه زبون آدم زبون

حافظ توراتی یا زبور (کتاب آسمانی داوود)

انزوا طلبی یا اهل کلنی زنبور

یا مورچه ی پیِ شهد انگور

ولی من منتخب رفقام

گلوگاهی با عدل ، انجام وظیفه نظم چریکِ توو صفه

واستا دم آبخوری آب خنک توو کانونه

اصلاحس که میکنه فساد و تربیت

دُم بده ت قُلدر ، چماق دار مفت خور

انتظامات گ*ه خورد ، پروتکل الحاقیه ثلث دوم شدم

سر تا پا بُنجل

لِکُلِّ مقامِ مقالُ (هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد) ، کلام الفلفل نبین چه ریزه

شیره جنگل آسفالتیم و جماهیر

سیاه میپوشن به قطر تقویم جلالی

ملی أ ملت میگیره صلاحدید

امضا سفر به کودکی بدون روادید

رو سینه ی دروازه ش با خنجرم نوشتم

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه


زیرصوت | صدای زیر زمین

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

زمین گرده زیر گنبد مینا

چه اونور آب چه ایران ، ببینا

پنجه نکش رو شیشه ی باغ وحش

اسیری شیر ژیان ، توو کاسه داغ تر از آش

قُل میخوره چشمای بینات

بله قربان گوی دی*ث با کروات طوس و طرح کندوت

جای عسل ، اشک حدقات خونی گیرای ملکه

بشین به دیدن تیاتر پوچی

بازیگر منم لوطی ، گویی

با دماغ دراز چوبی

منتظر فشار به دکمه ی آمیزش جون و جنونی

حالا بگرد دنبال مترجم

بین من و تو دریاست

تَوَهم این فاصله زخمه

سر باز کنه چرک خشک نمیشه

یا جون از کف میره توو دَخمه

اگر هم اَ جاشو بده به اِ دِ (دِخمه)

کمرش خمه با ضمّه میشه دو

بگردید دنبال مترجم

بپوشید لباس فرم نو ظهور

مشتی باش و خاکی باش

با نام ماه تولد یا شعار پشت پرده

بخوابید روی مرد روی زن

باهم بدون هم ، جلوی هم یا پشت هم

بدرید پرده ، سرخپوستای عصر جدید

روی شما زرده ، دنیا با شما چند چنده

گور پدر من و شعر

جریان ، کوشش و جوشش

خر چه داند قیمت نقل و نبات

قربون لبات ، تصدق صورت ماهت

وقتی میگی پر از زرق و برقه شبات

قسم به صفحه ی سفید دفتر

که ننگ از چهره اش میباره

وقتی بذارم زمین قلم

قسم به مد روزت

قسم به گل رویت

قسم به حرفای پر ز پوچت

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

بار روی دوشت کج تر از اون چیزیه که حتی برسه به خونه

کشیدم یه کلاغ سیاه توو قسمت پاورقی دفترم

خبر نداره شده مخروبه خونه

هنوزم رویای پرسه توو کوچه پس کوچه های این بِیقوله

سنگینی میکنه روی عروجش

اینجا آخر پاییز میشمرن جوجه

فهمیدی یا توضیح بدم خوک گشنه ی سیب ممنوعه

میگن اوست که میداند

پس روح که بی خانه ست

میشینه تووی جسم تو

که غیر قابل فروشه

حماقت تو به چهل تا کلاغ دیگه

به واسطه ی کلاغ سیاه قصه ی من میشه نَقل مجلس

به زعم من شما نُقل محفلی

گرچه هنوزم نیاز داری به مترجم

خودت رو برای مصرف خودت میدن

اغذیه ی مغزی کم چرب

نیست خبر از لقمه چرب چپ

میزنن زیر چهار پایه ی راست و چپ

یاسین در گوش آشغالای عشق زندگی زالو وار

توویِ این منجلاب خوندن یه ارتکاب مسخره ست

برای تو وجود خارجی نداره هموطن

هم صدا هم پا هم سایه

چرا خبری نیست از فهم این همه همهمه

ببخشید چیزی میچکه از بین لبات

گوشه ی دهنت ، گ*هی که خوردی بیشتر از اعتقاد بشره
بگذریم از این مخمصه

چاه بعدی بِه از چاله ی اوله

قافیه و اوزان مضحکه

وفا کنید به نظم دنیایی که

دم میزنه ازش همنوع بی تبصره

فلک لُعبت باز ، فلک لُعبت باز

خیّام لکنت داشت و الّا میگفت صندوقچه میفته دست عروسکای شورشی

بگذریم ناشیای متعجّب

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

کلاغ سیاه قصه برگشت

اون که زد پَر از پشت جلد دفتر

رفت از خواب شهروند و قاب شهر

خبردار ، مرغ سحر خوابید

زیر خروس خوش پَر و نوک بیداری

منقار میدرخشه و تاریکی طلبکار

کلمات نور نمیشه بیهوده دهن باز

تیکه پنیرت رو برده فلک

میشی فلک از دست نده

انار یا آلبالو تَرکه است به زیر کف پا

دهقان صفیر چریک ملّی


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

دیدبان مدار بسته چشم شهر

هاجر

سقف آسمون کوتاه و خاک تشنه لب

کانون عدسی تنگ ، خلق پی حق

نداری خبر قصه از چه قراره تلخ یا قند

تصویر ماه کشیده به مرداب

لجنزار ظاهر وباطن وبا

وبال گردن سراب

سیراب فراخ ترین صحرای گِل به دل ، فساد

خون به شیشه ـَس ، استخون پودر توو هونگ

هنر ناخلف قیچی زد به رُبان

گروگان مشتی شعار

ساختار متزل میشه از بنیان

چه فرقی داره وقتی اُق میزنه کسی که شسته گناه

بارون میاد جر جر

هوا سیاه زمین تر

رو گنبد و رو منبر

قطره قطره وانگه دریا

گم شده راه بندر

پروانه ها پر زدن به سوی آب رنگ زدن

تن به تن به تن سفید تر از کاغذ

زُلف سیاه قُمری داشت

حنای دست عمری داشت

حجله ی خونی وقت شب

ابروهای کمونی داشت

پشت خونه ـَش عروسی داشت

یه چیز بگم نخندی

تَجن کجاست؟ ارس نیست

بارون میاد جر جر ، رودخونه ها کمتر

روزها میشه هفت فصل

سه تا سه تا رفت زد ، اُق زیر چشم شهر

خاکشم بقای تو ، نخوندی جرایدو

پایین بیار شمایلُ

[کروس]

زیر سایه ی مداربسته عجین با بازی با روان

خونه ی خاله کدوم وره

از این وره و از اون وره

چراگاه کجاست؟ گاو بشیم سرود بگیم ما بشیم

بارون ببار جر جر

خاله پیرزن راحت بخواب رفتم

مردمک تنگ

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

[ورس دو]

همه قدقد میکنن ، برو

خاله پیرزن خندید و گفت

روزی از این روزا

روزی میزاره مرغ منم تخم طلا

دیدبان مداربسته چشم تنگ

نظر کرده اُق میزنه زیر لنز که شسته گناه

مدادرنگیاش سرنگه درد میکشه

تفاله ـَس ، خون به بدن کم

رنگ زرد پریده تر از این نیست ، کجاست فصل گرم

شد دیدنی کفاره دار

شنیدنی صد تا یه غاز

نمی ارزه سنار سه شاه

زِهی ناز نفس باد صبا

به دور نیروی محرک شهر طواف

زیر سایه ـَش شبا میمیری صبح شفا

پول بریز به پاش

خوشحالی و شادی و خندون

قدر دنیارو بدون ، دست بزن و پا بکوب

تبلیغات سیّار به روز

تبعیدگاهه زمین

زاده ی زادگی قرنطینه ی کثیف

آفتاب خرج لحیم

به سیاهی قریضه بها میدیم ، اینه خدای ناتنی

چهارپا و دوتا بستن بندیل و بساط

ندارن جایی رو طاقچه کنار شاخه نبات

دور میشن

مردمک بی کورسو

گوشه ای از متن و گرفته سوگ

[کروس]

زیر سایه ی مداربسته عجین با بازی با روان

خونه ی خاله کدوم وره

از این وره و از اون وره

چراگاه کجاست؟ گاو بشیم سرود بگیم ما بشیم

بارون ببار جر جر

خاله پیرزن راحت بخواب رفتم

مردمک تنگ

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

ببار ببار جر جر

[ورس سه]

لباس خوش فرم به تن مقام نشست

منطق خلاف جهت فلاسفه ـَس

باز بحث سر میز مذاکره ـَس

بسته عقربه میگذره ، زمان که نه

مردمک باز ، مردمک بسته

طینت بد ، زینت نفس ، عوض کن راه

سیاه سفید نداره فرق

وقتی بوی پول برسه به مشامش سر مزارتن

مردمک بسته یه مشت فرافِکن

سواد کم معلول نیست مشکل فرهنگه

دست کیه معلوم نیست کارگره یا سرهنگه

لباس بدفرم به تن ملت نشست

قسم میخورم ته قصه ـَش شکسته

مردمک گوشه نشین ، کشور به حق

میگن شکم بهتره از بجنگ بجنگ

دیدبان مداربسته چشم شهر

اُق میزنه ، شسته گناه

نداریم طیف رنگ، ما؟ اونا؟ چی میگین شما

شعار شعار

قُمار آب توو کاسه ی دریای بی بخار

دیدبان بی قیل و قال میبینه کی دچاره کی ناچار کی بیچاره

میگرده دنبال سوال


زیرصوت | صدای زیر زمین

[اینترو]

هرکی از هرچیزی بت میسازی

تا پشت هیبتش سنگر بگیره

[ورس یک]

بساز از من یه بُت

با آب و سنگ و سیمان شه در هم بتن

زیرشم بنویس دست نه که چون

رپ فارسی می کشه حسرتشو

گفت نم پس نمیده قلم

چه عرض کنم بگو تنبونشو عوض کنن

حاجت، زیارت، هامارتیا

چک سفیدم تو بازار سیاه

به صرف کبک خروسخون

با مخلفات بُزاق ، راحت الحلقوم

این اثر صنعتِ تا هنر، عقب گرد

یکی مثل تو نیست سوّم شخص جمع

هم خونه، همخونه جاری

خیابون زن بابا همخونی ندارم با همخون

بی نشونم، بشکن حیارو

پتکو بذار دم دستم بگو کار من بود

[ورس دوم]

تراشیدی بُت، بزرگ تر از خود

ساختی صورت کج سیرت جبّار پر از عقده

اون چیزی رو که نیستی خلق کردی

پشتش پناه بگیر با ترفند

سوال جوابِ بی هدفی تو پوست سین جیم

خنثی کننده ی مین بدون سیم چین

زنجیرکن به داربست تکیّتو

تا صاف واسّه کلومت چهار فصل

معرکه ی شعله، گرمابه گلستونه

تا قوت جورکنه بُت میشه طاغوت پودر

کمه تو رویاهات پرواز ، پراکنده یا از پر آکنده؟

شاید هم کچلی گرفته پراکنده

می پره؟ یا که جَلده؟

با این چکش، بشکن

بشکن ، پیدا بشی اَ توو خودت بلکه

[میانه]

توی بتی که از خودت ساختی

خود واقعیت گوشه گرفته

بشکنش ، خُردش کن

تو بتِ من یه بچه ی تنهاست

که عاشقِ عشقه

وقتی بتش خودنمایی میکنه

اون فکر میکنه

یه روز بیدار میشه و

[ورس سوم]

می گفت تنِ تو ظهر تابستونو به یادم میاره

خب شعر تو جلد مردادِ گرم

شوریده سر، پوشیده پر

پا دمِ حوض میزنه له له

لب شتری خونیه به به

بچه ها تو فکر کولی ان از هم

بوی کوکو کو که کوکو کنه

نوک بزنه به ته برنجاش

ندارم قصد انشا

کوه به کوه می رسه جناب

بی شتاب نیم نگاه، چی چرا؟

برهنگی آبرو وجدان عرف و هنجار کلنجار

با اذهان سرانجام پوچ کار توئه

وانمود به وانمود نمود جزره

ما ماه تو خورشید

رادیکال مدّ نظر برای همین سایه شده

نقابتو بشکن، آز و طمع، ریا و حسد

نشست کرده پشت عینک

روحتو صیغل بده با چشمک

آزادی رو عشق است

رسیدی چند قدمیِ ته قصّه ت

[اوترو]

قصّه یه روز تموم میشه

بُتتو بشکن


زیرصوت | صدای زیر زمین

[ورس یک]

دست اصلاحات ، ریش و قیچی

میزنه سر آرایشگر مبدّل زشت و زیبایی

دیو و دلبر این ، زمین عشق آشغالهاست

عاشقالدونی بی قید و قانون

دو دو باباها مامان ها میخوابه

بچه لالا لالا گل پونه بمون خونه

جهان ِ جنگِ

نیست چیزی که توو تلوزیونِ ، رحم سرآغاز مرگِ

معراج توپولوف توو آسمون ایران

یا رییس دولت سیاه و کاخ سفید

یا بازده چین ، جیرینگ جیرینگ

دلار و یورو ، ریال شلینگ

به جیب کی ریخته شد ؟

وضعیت بی ریخته خُب فقط به دهنه بُزه ـَس شیرین

یا آرمان ساختگی پری بلند و شهر نو

یا وکیل باغ ارم یا امیر حمام فین

غزل سروده ی وهمه

شرّ بلده بچه ، اینجا قبل ختنه

تن اولیا رخت عزاست محل منطقه اس ، مدرسه قلعه

فصل دِرُوِ گندم ، حَرصِ مردمِ

بدست خود ، غَرض از ظلم

تقدیم قربانی به سطلای شهرِ

زباله از طلا به مس بازیافته

پس مسگر و کیمیاگر قانع

نزن توو سر گیرنده ، فرستنده خارج از دور شد

اخبار برفکیِ ، تهران راضی به بارش اسید

آفتاب ، قهرِ ، باما

بزرگ شدیم با اشک و خون

فشنگ توو خشاب گَلو

داد و فریاد بیخود و پند پوچ

روایت چای و نعلبکی ، یاسینِ در گوش

[کروس]

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

[ورس دو]

دست به گریبان شهر پاره کردیم پیرهن

بین مُفت خوری که میومد و لاشخوری که می رفت

گیاه تصنّعی ، جونور آهنی

نیمکت دولتی ، جوون با پنیر ، نون و سبزی

پشت کار ، تَه نشینه کمر

رسوب کرده غیرت

رسوم عینک رو چشم حسود

بترکه که نمیتونه کنه تجسم

میخونه با ساقی بی ساغر

یا آبی بی آبی رنگ و وارنگ

سیاه ارغوانی مایل به زرد تهوّع

یا چهار دیواری اختیاریِ جنازه

به لطف شهردار پسماند مکانیزه

یا دستمال سبز متبرّک

به سر آقازاده ی لس انجلسی

چنین گفت لقمان حکیم

پای تیر چراغ فی بمیرم بهتره تا باشم دمخور یه قرتی

پُرم از نفرت مثل زن و مرد افغان

دنبال انتقامِ مزار و هزار و بَدَخشان ، قندهار سرافراز

منتظر جنگ قبل صلحن

تا جای گلوله بره به احتزاز ، افتخار

نکنه خوبی واسه قصه هاست؟

مظلومها خوابن با چشم باز

هرکس پیِ حقّ یه خط مشیِ گرفته

تا مُچ دستها به حنا ، رنگ قِصَص ؟

راه بندونه میگی برقص ؟

با انقلاب انتحاریِ اروپا

جعبه های سیاه و شُنود ها

ندارن اتفاق ولی بهم متصل

جهان زباله دونی تاریخ ،جهنم جای دیگه

ورق برگرده پاره میشه

مگر اینکه دست یک به دو فرو کنی و بگی خارجیِ

[کروس]

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

سر به زیر به هوا به تووی ، بی های و هوی

چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب

خشکسالی دروغه با غرور میگفت

کسی که بلده راه رانت و خوب

[اوترو]

مصلحتی بذله فرو میره به جیگر ملّت

پرونده خوان هشتم

مورّخ سیزده هزار و نهصد و پنجاه ریال غبار روبی میشه

چندتا مخنّث (بی غیرت) شِبه دهه شصت هفتاد شهر فرشته ها

که نباید بهت خط بدن اخوی

بعنوان عاشقال تقدیم شما

فدای کبودی گوش چپت

صفیر ، چریک


زیرصوت | صدای زیر زمین


هر طور شده ميگم
حرفايي که تير چراغ برق داره
علافي که چيته چرا رپ داره
به جامعه خيابون و مردم
نه يه کم خيلي
نه يه کم خيلي
علاقه مندم
که شرايط هرچند
سخت باشن من بازم افکارم
رو روي کاغذ بيارم
اينا نه دست سازن نه از مخ کس ديگست
اينا اسبابن اگه کمه توضيح
من يه نمه فوري
از يه ذره طوري
ميگم تا بگيري جامعمون اصلا بده
کمي شرمندم چون که وقتم کمه
همه سيگاري
با زن و بيکاري
بازم تو جووناي مملکت داره بيداد ميکنه
تابلوئه چرا من بگم؟
ببين چيه که تفريح سالم پنيره
باور نداري ؟ تفريح سالم همينه
با يه نگاه و يه تشخيص ساده هم ميشه فهميد
که تو مخ جوونا عقل نيست
وضعيت حاده
اميدوارم بفهمي


هر طور شده ميگم
از رو نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
هر طور شده ميگم
نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
من يه جوون ايرانيم که زير فشار هستم
واسه همين کلمات ميره به کار تا حرفامو بزنم
تو ميشه يه بار حوفامو گوش کني ؟
در عين حال درکش کن
اگه هستي عين ما
ما کلي مشکل داريم
پسر غير کار
ما تو يه پرورشگاهه به اسم خيابون
بزرگ شديم و وحشيمون کرده
بي ناموس که الان با ما بده
چرا خوبه با کاسب
يد هميشه به جا
پوله يا واسط
چيزه ديگه هم مردم به هم لطف دارن
معلومه ميگم آره اگه اس باشم
تو چيزي ميدي چيزي ميگيري تيريپ اينه
ما حرفو با رپ ميزنيم تا بينيم ميشه
خريداري واسه ي حرف حسابي
پيدا شه گوش کن مرد حسابي


از رو نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
هر طور شده ميگم
نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
منو مست گرفتن با خون روي دستم
چند ثانيه بعد دستبند روي دستم
برخوردم قصدم
که دورم از هر گناه
ولي من اين موضوع رو از سر
چند روزي چندين بار
تعريف کردم
اما اين بار
واسه تو ميگم
قضيه ناموسيه
و الا کيانوش آدم آروميه


من يه جوون ايرانيم غيرت دارم
مثل بقيه نيستم که قيمت دارن
خير از يادم نميره ساده
رپ واسه جامعه بهينه سازه
واسه همين حرفامو اينجا زدم
پس ايرادي نگير اين بارم ازم
ما پسر خوانده هاي پدر خوانده ايم
به حرف من گوش کن يه در خواسته اين


از رو نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که
هر طور شده ميگم
نوشته ها
هر طور شده ميگم
همه اين آهنگو گوش کنين چون که


زیرصوت | صدای زیر زمین

منو چپ چپ نگاه نکن عمدا
میخوای بیام حتما من باعث شر شم
تو با چند شر خر
اینو داری در سر
تا که حالی از من
بگیریو شر کم کنی
در شکم طوری که با اطمینان فاصله اونقد کمه که یه واحد میخوام
من اهل عملم بعد عربدم مساله علناً نه بعداً کسی نیست که نداشته باشه اثرم
من اصلاً نمیخوام کم بشه فاصلم
منو تحریک نکن چون یه قاتلم
شده تیکه تیکه شم از شما یکی میمیره
یکی داره شماره 110 رو میگیره
صدای آژیر میاد کوچه رقص نور داره
تو به کلان میگی که این قصد جون داره
تا یه سر بچرخونی سروش نیست دیگه
یه کلان دنبالشه و داره ایست میده

من زندان نمیخوام برم
بگو چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی
من زندان نمیخوام برم
پس چرا داری منو هل میدی


زیرصوت | صدای زیر زمین

«ورس۱»
خشابو پر کرد ، مغزش درگیر
فندکه زیره سیگار یه حالته منگی
میزنه بیرون عاشق کوچه پشتی
میگه زیره لبش گور بابای هر چی تقدیره
لای تقویمش نداره روزه خوبی
بجا چوب لا چرخ چرخ لا چوبی
اون چند قدم میره جلو میبینه هدفشو
میگیره طرفش گلوله ها شلیک نفسشو
میگیره اون میره بالا بالا ضربان قلبش
فکر میکنه که جنگه داره بدنش ترکش
کرده بدنش ترکش خلافش حشه
روحشو خودشه رو هواست و نعشه
ویالون ورزششه
نباید خسته بشه
لوتیه منطقشه
بدونه منطقشه
جان فدا مغز طلا شاهه همه وطنا
پهلوان اسمش حکه روی همه بدنا
«کورس»
گالمیشام قرانلیخ لاردا من
ساتمیشام جوانلیخ داردا من
غرق اولدوم دریا دا بو دنیا منی
قوجاتدی روحوم هاردا هن؟
گل دنیانی ترک الیاخ
سینان اورییمیزی دع برک الیاخ
اورح دع سوری درک الیاخ
دنه دنه دنه روحوم هاردا هن؟
«ورس ۲»
ایستیرم اوچام گدم بی گوش کیمین اوزاخ یره
ته دولانام حسرتینن عاشق اولاخ وصلتینن یاتما اویان دور ایاغا نفرتینن سسله بیده دو اولاخ آرزی اومود ایشیخ سیخان کولگه لره سولمیاخ قونشی سویاخ قاریشمیاخ اوزگه لره یتیشاخ گدیخجان سویلاخ سودیخجان آینا گوردی آغ توکومی روزگار قشدیخجان یازمادیلار بختیمی یورگون قلمیم یازدی منه
دنه نفرت خزانینان ددیغین یازدی منه
غم ایشیغیم دوشدی گوله چاره سیز سولدی گولوم
سیندیرین قلبیمی آه و ناله لر آزدی منه
گورمدیز گوردوغومی گوزده گیلم گوردی بونی یازمادیز یازدیغیمی الده قلم یازدی بونی
قلمیم دوشدی یره یازامیر آرتیخ غمنن
باغلادیم دفتریمی امضا الف سهندینن یازدی بونی


زیرصوت | صدای زیر زمین
آخرین مطالب
آخرین جستجو ها