من مثل تخته سیام اینو یاد بگیر میم، ح، ک، میم تا آخر ببین
منو تو از یه جنسیم ولی نه از یه کیش پس پیش من جایی نداری خیر به پیش
این بازی سختی هس توش نیش عقرب تو دنبال دافی من بهت میگم احمق
من تا وقتی میخونم که توو سینه حرف هس تو تا وقتی میمونی که بازار به صرفه اس
کتاب و باز ورق بزن سرفصل به رپ رسید، هیس شروع شد از ترس کارات رو گوش نمیدم همشون خندس
پشت من نوشته این پسره برندس من مثل شایعه اَم میچرخم توی هر دس تو کجایی ها کنارم وردست
دستمال و وردار میکروفون و برق بنداز نشنیدی انگار رض اینجاست
پشت منی، باوشه روبرومی، باوشه برام فرقی نداره کیه یا کجاشه من راهه خودم و میرم و اینم راشه
پشت میکروفونی، حرفارم میخوری، میگی کار درستی ولی نمیگی چطوری خط اول نخونده تپق به راه میشه
مشکل گلوته هان، تف کن که وا بشه من حرف به حرف نوشتم یک جمله جا بشه
تو برگ به برگ خریدی اینم یه راهشه ولی وقتی که میگی کارا با شکوهه
بچه ها شنیدن افتادن به شکوفه یا همون تگری از تو هم نیستش اثری نمیشناستت حتی همسایه ی بقلی
حالاست که باید فکر بکنی راه اومدی عوضی یا میخوای تو بازی بمونی بهت بگن عوضی
عوضش بیا یکم واقع بین باش، هر کی راه و محکم ساخته جاش اینجاست
آدمایی مثل تو همه رو حبابن زود میان و میترکن سمت خداوند
پشت منی، باوشه روبرومی، باوشه برام فرقی نداره کیه یا کجاشه من راهه خودم و میرم و اینم راشه